



تهمینه
Publisher Description
کتاب تهمینه
اثر نیما شهسواری
بخشی از متن کتاب
مــن بودم و خیالی بیانتها و احساسات ضد و نقیضی که لحظهای رهایم نمیکرد
جو حاکم بر این هیئت گاه مرا به وحشت میانداخت و شیرینی پیروزی را به کامم تلخ میکرد و گاه نگاههایی که پر بود از تنفر و انتقام
هر کس در سر داری به پا داشته و در حال اعدام کسی بود و از شادی این کشتار سرمست و مدهوش میشد، سخنرانیهایی که از آن بوی خون به مشام میرسید
تصویر ننگینی را بر ذهنم تداعی میکرد که همان تکرار تاریخ بود
در این میان کسانی هم بودند که همصدای من باشند و امیدشان جلوگیری از این فاجعه باشد، اما در میان این هیئت، گم و ناپیدا به حساب میآمدند
صدایی رشتهی افکارم را درید و به خود آمدم
تهمینه رزمآرا
حال زمان سخنرانیِ من بود تا در این شرایط، پیروزمندانه سخنی برانم، اما این پیروزی میتوانست به شکست بینجامد و آرمانهای چندین ساله را تباه سازد در سر هزاران سؤال داشتم و این ذهن آشفته یاری نمیداد تا بر خود مسلط شوم، در این سالیان دور هماره در چنین کارزارهایی بودم
حال زمان به ثمر نشاندن رزمهایم بود، حال میتوانست آزادی نهادینه شود و یا به اضمحلال رود
هممیهنان، یاران و همرزمان، سالها جنگیدیم در راه رسیدن به آزادی، حال در شرف رسیدن به این والا گوهر گیتی هستیم، گلوگاهِ تاریخیِ ما اینجا است، به رهایی نخواهیم رسید مگر با احترام به رهایی
من نیز چون شما رنجهای بسیار کشیدهام، شاید برخی از شما محقتر نسبت به من باشید و دلهایتان پر از کینه و انتقام باشد، من هم چون شما هماره در فکر انتقام بودم، اما نه انتقامی که با اخذ آن رهایی را مدفون کنم، انتقام ما آزادی است
رسیدن به جامعهای آزاد نه برای خویشتن که برای همه، من از تمام دلاوران آزادیخواه خواستار عفو و بخشش عمومی برای آنان هستم تا با این کار آزادی را با مدد از آزادی شروع کنیم و با احترام به این تقدس عظیم به همگان بیاموزیم که آزادی، در آزادی بخشیدن معنا خواهد شد
آن شور و اشتیاق بیپایان من در بین این سخنان، با صدای بیتوان تشویق حضار به یأس مبدل شد، هرچند که قبل از آمدن بدین جا نیز بر آن واقف بودم، اما همین تلاش بود که مرا تا بدینجا رساند