انتری که لوطیاش مرده بود
-
- 39,00 kr
-
- 39,00 kr
Utgivarens beskrivning
شوفر سومی که تا آنوقت همهاش چرت زده بود و چیزی نگفته بود، کاکاسیاه براق گندهای بود که گل و لجن باتلاق رو پیشانی و لپهایش نشسته بود. سرورویش از گل و شل سفید شده بود. این سه تن با کهزاد که پای پیاده راه افتاده بود رفته بود بوشهر، از پریشب سحر توی باتلاق گیرکرده بودند و هرچه کرده بودند نتوانسته بودند از تو باتلاق رد بشوند.
سیاه مانند عروسك مومی که واکسش زده باشند با چهره فرسوده رنجبردهاش کنار منقل و وافور و بطر عرق چرت میزد. چشمانش هم بود. لبهایش مانند دوتا قلوه رو هم چسبیده بود. رختش چرب و لجنمال بود. موهای سرش مانند دانههای فلفل هندی به پوستش چسبیده بود. رو موهایش گل و لجن نشسته بود.